loading...
جوک:لطیفه:بازی:سرگرمی
محمد محمدی بازدید : 237 شنبه 22 خرداد 1389 نظرات (0)

سلام

مهندس عزیز سلام...

محموله ارسالی رویت شد. تشکرات فراوان...

(توضیحات در میل داده شده، دوستان از فضولی جر نخورند! نمی گم...)

اما بابت جمعه:

عرض به خدمت شما که همانطوری که مستحضرید، بنده بسیار مشتاق روزهای وصالم...

و همانطور که در دوبیتیکی که سرودم پیداست، حتی لحظه شماری می کنم برای رسیدن به دوستان! و لحظات خوش با هم بودن...

این یک طرف قضیه!

طرف دیگر اینکه همانطوری که خدمت شریفتان عرض کردم، مسولیت یک مدرسه زرتاق را به بنده ناچیز محول کرده اند، و امروز که روز اول بود حدود ساعت هشت و نیم شب بود که رسیدم خونه!!

چرا؟

چون:

کار کردن با بچه ها یک طرف، رسوندن دستیارم هم همان طرف! چک و چانه زدن با معاون آموزشی مدرسه هم طرف دیگر!!

خوب...

با این حساب، علی رغم میل باطنی ام، باید در جواب سوال شما عرض کنم که نه!!

ولی..........

من که نمی گم نه!

صبر می کنم، اگر بساط ما زود جمع و جور شد و تا هفت و حتی هفت و نیم رسیدم خونه، در خدمتم!!

اونهم با سر..........

لیکن اگر نشد، باعث شرمندگی میشه.....

به هر روی از الان هم منتظرم هم شرمنده!

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد................................

یک نکته دیگر:

مهندس پستات تلگرافی شده...

سه خط!!

بابا من پست روی پست خودم گذاشتم، اگه می خوای بگی که تو هم همینطوره!!!

بنویس...

بگو.......

هرچه می خواهد دل تنگت بگو................................

عرض دیگری نیست!

خیلی مخلصیم

تا فردا شب ( انرژی مثبت دادم که جور بشه انشاء الله...)

دست حق نگهدار

امضاء: علی اضغر مدیر روستا، سرمربی تیم کچ و خاک شمیرانات

(احمد!!)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 67
  • بازدید ماه : 107
  • بازدید سال : 202
  • بازدید کلی : 9,606